شعر - تفریحی سیاسی ا عکس طنز ((محمدعلی کلانتری))



		شعر

نویسنده: محمد
به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو تجربه کردن مرگه زندگی کردن بی تو من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گریه شب به تو حجرت کرده بودم با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم خونه لبریز سکوته خونه از خاطره خالی من پر از میل زوالم عشق من تو در چه حالی


	نظرات شما ()
			چهارشنبه 89 اردیبهشت 8 ساعت 7:10 عصر



		لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شعر طنز طنز وبلاگ [عناوین آرشیوشده]

	پارسی بلاگ

خداوند، تباه کردن مال، پرسش بسیار، و قیل و قال را دوست ندارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]


	تفریحی سیاسی ا عکس طنز ((محمدعلی کلانتری))